استارت آپ های اسب ایرانی (مدل تک شاخ)

نمیدونم شما فیلم اتوبوس که ساخته ۱۳۶۴ هست رو دیدید یا نه؟ ۴ سال قبل از به دنیا اومدن من ساخته شده. خلاصه فیلم از ویکی پدیا

اهالی یک روستا به دو گروه بالادهی و پایین دهی (حیدری و نعمتی) تقسیم شده‌اند. سرکرده نعمتی‌ها نمکزار خود را به کدخدا، که به دشمنی و کینة بین دو گروه دامن می‌زند می فروشد و یک اتوبوس مستعمل می‌خرد تا با آن مسافرکشی کند. ورود اتوبوس به روستا کار گاریچی (مسافرکش) حیدری‌ها را کساد می‌کند و اختلاف‌ها بیش تر می‌شود. در این میان کدخدا سرکردة حیدری‌ها را ترغیب می‌کند تا آسیابش را به او ــ کدخدا ــ بفروشد و اتوبوسی بخرد. کش مکش بیش از پیش بالا می‌گیرد. وساطت‌ها و نصایح معلم روستا و ریش سفید ده کارساز واقع نمی‌شود. کمبود مسافر و کسادی کار سبب می‌شود که اقساط اتوبوس نعمت خان عقب بیفتد، و هنگامی که فروشندگان اتوبوس برای ضبط اتوبوس مستعمل پا به ده می‌گذارند نعمت خان با چوب دستی به سراغ کدخدا می‌رود و نمکزار خود را طلب می‌کند. حیدرخان و اهالی روستا نیز به تبع نعمت و در حمایت از او رو در روی کدخدا می‌ایستند. کدخدا نمکزار و آسیاب را پس می‌دهد و عداوت کهنه با ازدواج دختر نعمت با پسر حیدر جای خود را به دوستی می‌دهد.

این داستان خیلی شبیه به حال و هوای این روزای استارت آپ های ایران شده مخصوصا دو تا شون که ‘اسب تک شاخ’ هم شدند. جالبه دیجی کالا یک رقیب داره به اسم بامیلو و بامیلو در مجموعه ای هست که اسنپ درون اون قرار داره و اسنپ هم یک رقیب داره به اسم تپ سی.

این عزیزان برای رقابت با هم و بدست آوردن سهم بازار بیشتر به سرمایه گذاران خارجی روی آورده اند. در این آشفته بازار این عزیزان سعی میکنند به هر قیمتی که شده لقب Unicorn Startup را کسب نمایند.

اما فراموش نکنیم که هم اکنون جیک جیک مستان این عزیزان می باشد و قضاوت آنها در این برهه زمانی کمی عجولانه است.

به قول معروف ‘جوجه ها را آخر پاییز میشمارند’. به نظر من هم اکنون این استارت آپ های عزیز از سوی سرمایه گذاران شارژ می شوند و هنگامی که زمستان فرا برسد (هنگامی که سرمایه گذاران سود خود را طلب کنند) عملا با داستان فیلم اتوبوس رو به رو خواهیم شد.

جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟!

زمانی نیز فراخواهد رسید که این اسب های تک شاخ عزیز باید شروع به سواری دادن به سرمایه گذاران نمایند مخصوصا اسبان تک شاخی که بیش از ۵۰ درصد از سرمایه استارت آپ خود را برای هزینه های هیچ و پوچ از دست داده اند.

هیچ گربه ای محض رضای خدا در استارت آپ ها سرمایه گذاری نمیکنه!!!

در منطق ‘گیم تئوری’ قانونی وجود داره که به زبان ساده میگه اگر رقیب تبلیغ کنه و من از اون ابزار تبلیغاتی استفاده نکنم عملا بازار رو از دست میدم و همین قانون خیلی ساده باعث شده که وقتی سرمایه گذار به یکی از مدعیان مبلغی برای تبلیغات کمک میکنه عملا مدعی دیگر هم طلب سرمایه برای تبلیغات مشابه خواهد کرد. واقعا نمیدونم چه لذتی در اسب قلمداد شدن استارت آپ ها هست که با شوق و شور فراوان به تاخت برای کسب این لقب تلاش میکنند؟؟؟

نویسنده مطلب: هومان هرمزدی

منبع مطلب

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.